گرمای هوا و کم آبی در تابستان امسال دو مسأله ای که سیستم حکمرانی و مردم را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده است. بر اساس گفته وزیر نیرو، نه تنها خشکسالی بلکه گرمای روزافزون زمین از جمله عواملی است که موجب مصرف بیشتر انرژی و چالش پاسخ گویی به این مصرف شده است. این اظهارات این سوال را در ذهن می آورد که استراتژی ایران برای شرایط فوق که بر اساس نتایج دهها پژوهش نه تنها بهتر نمیشود، که احتمالا تشدید می شود چیست؟
البته از آنجا که در آستانه تغییر دولت هستیم این سوال را باید کاندیداهای ریاست جمهوری پاسخ دهند که آیا میخواهند با صرف انرژی بیشتر با این شرایط مقابله کنند یا با باور کردن واقعیتهای مبتنی بر دانش، به توسعه پایدار و سازگاری روی بیاورند ؟ با وجود همه هشدارها؛ تاکنون استراتژی سیستم مدیریتی کشور مقابله بوده است: مقابله با کم آبی، مقابله با بی برقی، مقابله با سیل و خشکسالی و.. اینها کلماتی است که ما صدها بار از زبان مدیران مربوطه شنیده ایم، اما از آنجا که مقابله مستلزم صرف انرژی و هزینه بسیار است باید پرسید که تا کی و تا کجا می توان با طبیعت و فجایع طبیعی مقابله کرد؟
پاییز هر سال دانشمندان گزارشی از انباشت کربن در کره زمین میدهند که خبرهای ترسناکی از آینده ای ناپایدار است. از یک دهه پیش اقلیمشناس مشهوری هشدار جدی داد که : «سیستم آبوهواییِ جهان شبیه حیوان خشمگینی شده که انگار داریم با ترکه او را کتک میزنیم». گلن پیترز، یکی از دانشمندانی که در مرکز تحقیقات بینالمللی آبوهوا و محیط زیست در اسلو این موضوع را تحلیل میکند، در مصاحبه با نیویورکتایمزدر سال ۲۰۱۳ با تأکید بر اینکه «دیگر زمان بیشتری باقی نمانده است» بیان میکند: «حال زمان آن فرا رسیده که همه آمادۀ مواجهه با این موضوع و اتخاذ تصمیمات جدیدشوند».
بدیهی است که اولین شرط تغییر، پذیرش مسأله است و به نظر میرسد سیستم حکمرانی ما هنوز در پذیرش مسأله تردید جدی دارد. چراکه آنچه دیده می شود ادامه همان روشهای مخرب بوسیله همان رویکردهایی است که از آنها نمی توان انتظار تغییر داشت!اما حقیقت این چیزی است که جلو چشم ماست : گرمای هوا، کم آبی و مصرف بی رویه منابع و نابرابری در توزیع منابع؛ و البته کاهش سطح تاب آوری اجتماعی و افزایش مناقشات آبی، آسیب دیدن کسب و کارها، به مخاطره افتادن امنیت غذایی و گسترده تر شدن دامنه فقر حقایقی هستند که پیش روی ماست و باید دید آیا می توان با همان روشهای قبلی برای حل این پیامدها اقدام درست و تصمیمات سخت گرفت؟
نکته قابل تأمل این است که هم اکنون حتی فقیرترین کشورهای جهان رویکرد مقابله را کنار گذاشته و دریافته اند شرایط جدید، مخاطرات جدید و جدی در پی دارد و نیاز به راه حلها و تغییرات عمیقاً انسانی و اجتماعی جدید دارد. آنها رویکرد «سازه مدار» را کنار گذاشته و به رویکردهای «انسان مدار» روی آورده اند و از این رو و با کمک نهادهای بینالمللی در حال اجرای برنامه های توسعه پایدار برای حفظ باقی مانده منابع و سازگاری با تغییرات جدیدند،شوربختانه در کشور ما هنوز گزارش مشخصی درباره برنامه های سازگاری با تغییرات اقلیمی منتشر نشده و در عوض هر روز خبر افتتاح پروژه های سدسازی و انتقال آب و وعده های توسعه وسعت کشاورزی با همان روشهای قدیمی و نادیده گرفتن سطح تاب آوری انسانی و زیستی قلمرو می شنویم!!!
باور به این که سازگاری با تغییرات اقلیمی تنها راه برای بقا در شرایط جدید است، نیاز به نگرش فرایندی به توسعه پایدار است؛ راهی که منافع بسیاری از گعده های قدرت به خطر می اندازد و این البته همان چالشی است که پذیرش تغییرات ناشی از سازگاری با تغییرات اقلیمی را برای سیستم حکمرانی دشوار کرده است، اما آنچه مسلم است این است که ما در مقابله با طبیعت محدودیت داریم و پذیرش تغییر و سازگاری با تغییرات اقلیمی با سرمایه گذاری بر روی آموزش، خلاقیت، ارتباطات و مشارکت؛ تنها راه حل باقی مانده برای بقای سرزمین ایران است. /مهتا بذرافکن
✔️نشر با ذکر منبع ✔️