اصلاحات ارضی در ایران با تصویب قانون اصلاحات ارضی در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۴۰ آغاز شد و با رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ به مرحله اجرا درآمد و در سه مرحله انجام شد. این اصلاحات که به ظاهر برای درهم شکستن نظام ارباب رعیتی انجام شد پیامدهای فاجعه برای روستاها و منابع آب زیرزمینی رقم زد.
اصلاحات ارضی در عرض یک دوره زمانی ۵ ساله به طرز فاجعه آمیزی به انهدام اشکال صدساله سازمان بندی اجتماعی روستاهای ایران، همچون سیستم کشت جمعی که نظامی اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی در رابطه با بهره برداری از آب و خاک بود منجر شد.
اعضای این سیستم های کهن بعد از اصلاحات ارضی سهم آب خود را به کسانی که از نظر مالی داراتر بودند فروختند. افرادی که این چاهها را میخریدند، آب اضافی خود را میفروختند.
کسانی که سهم خود را فروخته بودند، برای آبیاری به آبهای سطحی وابسته شده یا مجبور به خرید از صاحبان چاهها می شدند. در نتیجه این جایگزینی,؛ احساس تعلق جمعی به منابع آب زیرزمینی از بین رفته و مسابقه حفر چاه خصوصی به راه افتاد و تعداد چاههای خصوصی سریعاً افزایش یافت.
مثلا در روستایی که پیش از این سه چاه عمیق وجود داشت و هرکدام متعلق به یک بنه بود، ۵ سال بعد به ۱۸ چاه خصوصی تبدیل شد..
این از هم گسیختگی اجتماعی و اقتصادی در اغلب دشتهای ایران وجود داشت. کم کم فاصله طبقاتی در روستاها بیشتر شد و طبقه تلمبه کاران که از اصلاحات بهره برده و منافع زیادی کسب کرده بودند به عنوان یک طبقه جدید هرکجا که زمینی مرغوب برای کشت بود را تصاحب کرده و چاههای عمیق برای آب فروشی و کشت محصولات فصلی کنار آن حفر کردند.
کم کم فشار بر کشاورزان فقیر زیاد شد و زارعان با بدهی های کلان و بیکار کم کم روستاها را ترک و به سمت حاشیه شهرها روانه شدند و بدین سان اصلاحات ارضی از یک سو نظم اقتصادی و اجتماعی روستاها را در هم ریخت و از سوی دیگر بستر غارت آبهای زیرزمینی را فراهم کرد و این فاجعه تا به امروز ادامه یافته است. علاوه بر این زنان به طور کلی از مالکیت حذف شده و زنان قربانی تبعیض جنسیتی سیستماتیک شدند/ مهتا بذرافکن