سالهاست که آنقدر از سدها و منافعشان در رسانه ها و توسط دولتهای مختلف داد سخن رانده اند که داشتن یک سد در مجاورت روستا، تقریبا رویا و مطالبه ای همه گیر برای اکثریت روستاهای کشور بوده است. از آنجا که سدسازی در کشور ما امری سیاسی و سندی بزرگ برای نشان دادن اعتبار و افتخار دولتها است، مطالبه سد نیز در تمام کارزار و رقابتهای سیاسی رکن اصلی بوده وعده ساختن سد برای دستیابی به کرسی های سیاسی در همه جای کشور رونق داشته است. اما آنچه که از دید افکار عمومی پنهان مانده وضعیت اسفبار روستاهایی است که به این رویا دست یافته اند و تجربه تلخشان نشان میدهد که نه تنها این رویا آب و آبادانی نداشته ؛ بلکه از سراب نیز فراتر رفته و در جاهایی تبدیل به تهدید و مخاطره شده است.
نمونه های فرواوانی از این دست سدها در کشور وجو دارد، از سدهای «ترین» خوزستان گرفته تا سدهای بی مصرف و نابودگر تالابهای فارس و هرمزگان و … درباره روستاهای استان خوزستان که محصور شده بین سدها، آب ندارند بسیار سخن گفته شده ، اما به جز آنها صدها روستای کشور در مجاورت سدها وجود دارند که به دلیل سدسازی (که نماد توسعه یافتگی !! کشور معرفی می شود) به فقر، سوگ و تنش آبی گرفتار شده و حتی ناچار به مهاجرت شده اند . بعد از روستاهای خوزستان وضعیت؛ وضعیت روستاهای سیت مرنگ و زرآباد که در بیخ گوش یکی از بزرگترین سدهای خاورمیانه و در فاصله ۳ کیلومتری سد جگین در استان هرمزگان قرار دارند و فاقد آب آشامیدنی هستند نیز قابل تامل است. وقتی این سد احداث می شد مردم این روستاها فکر میکردند از منافع این سد زندگی شان بهتر خواهد شد. هنگام احداث سد جگین تمام زمینهای کشاورزی و چراگاه دام و حتی قبرستان اهالی روستاهای سیت و مرنگ و زرآباد در دریاچه سد قرار گرفت و زیر آب رفت . با این وجود تمام اهالی این سه روستا امیدوار بودند که این سد در آینده برای این مردم سود خواهد داشت. حالا پس از دهها سال از افتتاح و بهرهبرداری سد جگین، کار به جایی رسیده که این مردم آب خوردن ندارند و بخش زیادی از آب در دریاچه سد بخار میشود. این سد که قرار بود طبق وعده سازندگانش نعمت توسعه ساز باشد در نهایت تبدیل به یک تهدید برای روستاهای مجاور سدها شده است. یا دامهایشان که تنها دارایی شان است در باتلاقهای گِلآلود کنار دریاچه سد تلف شده اند یا جوانانش که برای آوردن آب و پر کردن دبهها از دریاچه سد رفته اند غرق شده و باز نگشته اند. تاکنون ۲۶ خانوار روستای مرنگ از مهاجرات کرده و حاشیه نشین شهر جاسک شده اند. آب آوردن از چاه تا خانه کار هر روز کودکان و زنان است آنهم نه یک بار بلکه چندین بار در روز. وضعیت دسترسی به آب خوردن مردم در مجاورت این روستاها بحدی اسف بار است که از خیر حق آبه برای کشاورزی گذشته و از مسئولان می پرسند چرا با این که ۱۲ سال ازساخت این سد گذشته حتی از آب خوردن هم سهمی ندارند؟ این مردم همان مردمی هستند که با وعده سدسازان پا به کار برای احداث سد بودهاند و حالا حتی از یک جرعه آب هم برای خوردن از این سد سهمی نداشته اند چه برسد به حق مسئولیت اجتماعی و توسعه !! روستاهایی که نه در سالهای کم بارشی سهمی از آب دارند و نه در سالهای پر بارش. این سراب البته هنوز برای دلالانش منفت بسیار دارد و هنوز برخی از مردم ناآگاهانه فکر می کنند که سدزندگی شان را متحول خواهد کرد!!/ مهتا بذرافکن
منبع گزارش: فارس