خانه / مقاله / نقش آفرینی زنان در قرن بحرانها

نقش آفرینی زنان در قرن بحرانها

قرن حاضر شاید برای همه کشورها به نوعی قرن بحران ها باشد، از گرمایش زمین و تغییر اقلیم گرفته تا بحران پناهندگان و حقیقت این است که بحران های امروز معلول عملکرد ما در گذشته است، معلول سبک زندگی و خودخواهی ما برای پیشرفت اقتصادی مبتنی بر منافع فردی است. این شیوه های خودخواهانه بالاخره گریبان ما را گرفته و البته بدیهی است که تر و خشک با هم خواهد سوخت. نکته مهم این ماجرا این است که ملت ها و دولت ها نتوانسته اند دست به اقداماتی بزنند که از شهروندان در برابر بلایایی محافظت کنندکه نه برای یک قشر خاص، بلکه برای تمامی افراد مخاطره آمیز است. در بحران های پیش رو، البته فقط دست نزدن به اقدامات مناسب نیست که مخاطره آمیز است، بلکه دست زدن به اقدامات اشتباه بسیار خطرناک تر است. در قرن بحران ها، برای برخی کشورها مانند کشورهای منطقه خاورمیانه که ایران نیز بخشی از آن است تغییر اقلیم زنگش را به صدا در آورده، خشکسالی و تنش آبی تبدیل به معضلی جدی شده است، اما شوربختی آنجاست که مدیران ناکارآمد و مردم ناآگاه بدون توجه به هشدارهای جهانی به سرعت منابع آب های زیر زمینی که هزاران سال با مدیریت آب اجدادشان و شیوه های مترقی مانند سازه قنات حفظ شده بود، بر باد دادند. عوامل مختلفی مانند فساد سیستم، مدیریت ناکارآمد، جهالت بدخیم و «حاکمیت فرهنگ پول همه چیز است » باعث شد ما نه تنها در برابر بحران گرمایش و خشکسالی و پیامدهای محیط زیستی آن خلع سلاح باشیم، بلکه با چالش های اجتماعی ناشی از تنش آبی و بحران خشکسالی نیز مواجهیم که می تواند منشا بحران های اجتماعی شود که در آن ضعیف ترین ها اولین قربانیان خواهند بود و بدیهی است که زنان و کودکان در خط مقدم این چالش قرار دارند. در این صورت کنترل و بهبود شرایط بحرانی نیز به گرفتن تصمیمات دشوار و بسیار مهم نیاز دارد. سیاستگذاری و تصمیم سازی و اجرا البته نیازمند عقلانیتی است که همه جوانب و همه طبقات و اقشار را در نظر بگیرد و باید به سمت و سوی سازگاری و تطبیق با شرایط جدید جهت گیری و برنامه ریزی شود. مهم ترین و تاثیرگذارترین پیامد اجتماعی خشکسالی و خشکیدگی منابع آب مهاجرت از روستاها به حاشیه شهرهاست که نه تنها موجب نابودی زندگی روستایی می شود، بلکه موجب رشد بی سابقه مشکلات اجتماعی گاه غیرقابل کنترل مانند اعتیاد، روسپیگری، کودک فروشی، فروش اعضای بدن و مسائلی از این قبیل می شود و زنان و کودکان را با موقعیت های بسیار خشونتبار مواجه می کند. از آنجا که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد و پیشگیری اثربخش تر و کم هزینه تر از درمان است: لذا راه حل سازگاری با خشکسالی در روستاها مهم ترین اقدامی است که باید صورت پذیرد. از دیرباز کشاورزی و دامپروری، کسب و کاری هویت بخش برای روستا ها بوده است، با وقوع خشکسالی این حس تعلق از میان رفته و روستا به مرگ نزدیک می شود. بازسازی این هویت با روش های دیگر می تواند زندگی روستایی با حس تعلق را حفظ کند و حتی کیفیت زندگی را افزایش دهد. احیای منابع فرهنگی در جهت اشتغال، ایجاد مشاغل بدون نیاز به آب و جذب سرمایه های انسانی روستاها از مهم ترین راهکارهایی است که باید به آن توجه کرد. احیای منابع فرهنگی به معنای احیای صنایع دستی، آداب و رسوم و جذابیت های فرهنگی است که با تلفیق سبک زندگی امروزی می تواند موجب اشتغال و رونق گردشگری روستایی شود. راه حلی که اکنون دیده می شود دادن وام های بدون سود یا با سودهای کم است که روستاییان بتوانند با آن شغلی ایجاد کنند. اما این راه حل چند مشکل جدی دارد. اولین و مهم ترین اشکال آن این است که روستاییان دانش و مهارت مالی برای استفاده بهینه از این وام ها نداشته و احتمال راه اندازی کسب و کار موفق توسط آنها کم است و آنچه باقی می ماند بدهکاری به بانک هاست و باری مضاعف بر دوش خانواده ها. البته در این میان به نابرابری موجود برای زنان نیز باید توجه کرد چرا که زنان نمی توانند به تنهایی برای دریافت این تسهیلات تصمیم گیری کنند و همچنین آنها آموزشی برای مهارت های مالی و شغلی که برای راه اندازی یک کسب و کار لازم است، ندیده اند. علاوه بر همه اینها تامین ضمانت برای وام ها برای همه روستاییان به ویژه زنان که املاکی به نام شان نیست بسیار سخت است، اگر زنان موفق به گرفتن این تسهیلات شده ولی کسب و کارشان به شکست بینجامد پیامدهای دیگری نظیر سرزنش قربانی و حتی قرار گرفتن در معرض خشونت خانگی دور از انتظار نیست. راهکار موثرتر برای روستاییان ایجاد شغل است. بردن سرمایه به روستاها و استفاده از توانمندی کارآفرینان برای راه اندازی مشاغل بدون آب و همچنین تشکیل بقیه زنجیره های ارزش در روستاها مانند بردن تکنولوژی های نوین، تجارت الکترونیک و آموزش مهارت های بازاریابی و فروش به جوانان تحصیلکرده و در حقیقت تقویت سرمایه های انسانی در روستاها می تواند از مهاجرت روستاییان به شهرها و رشد حاشیه نشینی جلوگیری کرده و تنوع شغلی می تواند به دامنه های جذابیت های روستا و زندگی روستایی بیفزاید. حمایت شرکت ها و سازمان ها از تولیدات و خرید محصولات تولیدی این روستاها به عنوان مسوولیت اجتماعی نیز می تواند کارآفرینان و سرمایه گذاران را برای رفتن به روستاها و راه اندازی واحدهای تولیدی ترغیب کند. ایجاد این مشاغل علاوه بر اینکه در راستای توسعه پایدار است، می تواند دامنه مسائل و بحران های اجتماعی را به صورت قابل توجهی کنترل کرده و کاهش دهد. بدیهی است که احیای زندگی روستایی به کمک همه اهالی روستا نیاز دارد و لذا نباید زنان روستایی که همواره بخش مهمی از نیروی فعال در روستاها بوده اند به حاشیه رانده شوند و کارآفرینان زن می توانند در این میدان عمل بیش از پیش، نقش آفرینی کنند.

مهتا بذرافکن
روزنامه اعتماد، شماره ۴۱۴۶ به تاریخ ۷/۵/۹۷، صفحه ۱۱ (جامعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.