خانه / مقاله / فناوری علیه پیامدهای اجتماعی خشکسالی

فناوری علیه پیامدهای اجتماعی خشکسالی

در قرن حاضر سرمایه تعاریفی به مراتب گسترده تر و تخصصی تر از گذشته دارد. مهارت اما یکی از بزرگترین نوع سرمایه محسوب می شود. مهارت دانشی است توام با تجربه که همیشه همراه فرد است و در تمام موقعیتها می تواند برایش کارساز شود. کسی که با تسلط بر یک مهارت مهاجرت می کند، شانس بقای بیشتری نسبت به کسی دارد که هیچ مهارتی ندارد. در وضعیت های سخت مانند خشکسالی که وابستگی به زمین کاهش می یابد، کسب مهارت در شغلی دیگر یکی از راههای سازگاری است. هنوز هم وقتی صحبت از مهارت شغلی و سرمایه می شود، اذهان ناخودآگاه به سمت داشتن ثروت، کارخانه و یا ابزار آنچنانی می رود، اما حقیقت این است که اینها متعلق به گذشته اند. امروزه برای باقی ماندن در جهان تغییرات سریع باید سرعت عمل داشت و به ابزاری غیر اینها پرداخت.
امروزه دنیای دیجیتال و کسب و کارهای آنلاین، معامله سهام، بیمه و خدماتی از این قبیل راهی مطمئن به سمت و سوی درآمدهای غیر نفتی ، بدون آلایندگی و بدون نیاز به آب گشوده است که البته ورود به آن به آموزش و توانمندسازی نیاز دارد.
هر فردی که کار با رایانه را آموخته ومهارتها و شناخت لازم از دنیای مجازی بدست آورد، می تواند درآمدی کسب کند؛ درآمدی که نه به داشتن دفتر و کارگاه و کارخانه نیاز دارد، نه به هزینه کردن میلیونها سرمایه. فردی که وارد این فضا می شود باید به کسب مهارت های ارتباطی و اجتماعی در کنار مهارتهای فنی مجهز شده و تنها با داشتن یک رایانه متصل به اینترنت و یا حتی یک گوشی هوشمند می تواند راه خود را به سوی کسب درآمد بگشاید.

با توجه به این که این نوع ممشاغل وابسته به مکان نیست، لذا شهر و روستا نمی شناسد ، فرد در روستا هم که باشد کسب و کار خودش را داشته باشد و این البته می تواند سدی در برابر مهاجرت به حاشیه شهرها باشد. سرمایه های اجتماعی و انسانی و تحصیل کرده در روستاها و شهرهای وابسته به کشاورزی کم نیستند، همانگونه که فرصتهای شغلی در حوزه دیجتال و کسب و کارهای مدرن نیز کم نیست، لذا با آموزش و توانمندسازی می توان این جوانان را به جای تبدیل کردن به مهاجرانی سرگردان در حاشیه شهرها، به افرادی توانمند با درآمد مکفی تبدیل کرد. مهارتهایی مانند خردید فروش سهام در بورس، فروش محصولات روستایی به صورت آنلاین حتی با توان صادراتی و مشاغلی از این قبیل راههایی است که به روی روستاهای در معرض خطر خالی شدن قرار دارد.
البته ورود زنان به عرصه فناوری علاوه بر این که می تواند فرصتهای جدیدی برایشان خلق کند، شکاف جنسیتی در در اشتغال و درآمد را نیز کاهش می دهد، زنان روستایی تحصیل کرده در کنار زنان روستایی تولید کننده محصولاتی که به آب نیاز ندارد ، فقط با آموزش و توانمند سازی می توانند زنجیره تولید تا فروش را در روستاها ایجاد کرده و به فعالیتهای اقتصادی جایگزین مشاغل کشاورزی پرداخته و علاوه بر آسایش جسمانی و روانی، درآمدی امن و پایدار نیز در این حوزه کسب کنند که نه تنها وابسته به زمین نیست، بلکه هیچ زباله و آلودگی نیز ندارد.
البته بدبهی است که ایجاد زیرساختهای ارتباطی مهمترین اصل در این حوزه است و ایجاد آن به مراتب کم هزینه تر از چاره اندیشی برای بیرون آمدن از باتلاق حاشیه نشینی است و عقلا گفته اند که علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.