تغییرات اقلیمی به دلیل نقشها و روابط جنسیتی اثرات متفاوتی بر زنان و مردان دارد و بر روابط میان آنها نیز اثر میگذارد. مطرح کردن جنسیت در رابطه با سیاستهای انطباق و سازگاری اقلیمی صرفا به معنای افزایش دغدغه و نگرانی نسبت به زنان نیست، بلکه مطرح کردن اولویتهایی است که در سیاستهای قبلی نادیده گرفته شده و یا کمتر دیده شدند. از آنجا که ایجاد چنین سیاستهایی مستلزم فهم درست رابطه جنسیت با میزان آسیب پذیری است، واکاوی و تولید داده و اطلاعات میدانی مناسب ممکن است موجب تخصیص قویتر منابع مالی، فنی و انسانی به اولویتها شود که زنان نیز بخشی از آن هستند.
دولت هند در تشریح سیاستهای انطباقی خود چینن گفته است : «با تغییرات اقلیمی، کمبود آب افزایش مییابد، بازده زیست توده کاهش پیدا میکند و خطرات برای سلامت انسان افزایش مییابد، بطوری که کودکان، زنان و سالمندان در خانواده به آسیب پذیرترین قشر تبدیل میشوند. با افزایش احتمال کاهش دسترسی به دانههای غذایی، خطر سوء تغذیه نیز افزایش مییابد. همه این عوامل محرومیتی که زنان در حال حاضر تجربه میکنند را دو چندان میکند. از این رو، در هر کدام از برنامههای انطباق و اقلیم پذیری، باید به جنبهها و ابعاد جنسیت توجه ویژهای شود (دولت هند، ۲۰۰۸، ۱۲).
داده ها و مطالعات کمی درباره رابطه شرایط اقلیمی و جنسیت شده است ، همین فقدان شناخت کافی و کمبود اطلاعات جنسیتی تفکیک شده درباره خطرات اقلیم از یک سو و ضعف تدوین برنامه های انطباق و اقلیم پذیری موجب تسلط نگرشهای تقلیل گرا بر این حوزه شده که راهکارهایشان برای ایجاد جوامع تاب آور، نه انسانی بلکه فنی و مهندسی است.