ماهیگیری یک شغل اقتصادی، مشارکتی، اجتماعی و فرهنگی است که روابط قدرت در آن ساختاری و مبتنی بر قدرت مردان است زنان نیز به گونه ای متمایز درگیرند.
ماهیگیری در سطح اقیانوسها و دریاها با کشتی ها و قایق های مجهز در اختیار مردان است و تعداد زنان در این حوزه بسیار محدود است و اگر هم در این حوزه زنانی مشغول به کار باشند یا به شکل خانوادگی است یا کارگری و زنان بطور خاص کمتر مالکیت این نوع مشاغل دارند.
زنان ماهیگیر بیشتر درسواحل و دریاچه ها و حوضچه ها مشغولند هرچند به نظر می رسد که در اینجا هم زنان کمتر مالک ادات صید باشند . البته مشاغلی نظیر تعمیرات، غواصی و تهیه ادوات و .. نیز معمولا مردانه است .
در آفریقا و آسیا،که حدود ۶۰ درصد از غذاهای دریایی به بازار عرضه می شود، زنان بیش از بقیه نقاط جهان در کار ماهیگیری مشغولند و معیشیت آنها کاملا به دریا وابسته است. ۱۹ درصد افرادی که به طور مستقیم در ماهیگیری مشغول فعالیت هستند زنان هستند که در موقعیت شغلی، دستمزد و شرایطی کاملا نابرابر با مردان قرار دارند
در بخش کشاورزی روستایی زنان تولید کنندگان خرده پا هستند و این امر شیلات را نیز دربرمیگیرد و اغلب بازارهای بزرگ در اختیار مردان است.
ماهیگیری در دنیا برای بیش از ۱۸۰ میلیون نفر بطور مستقیم شغل ایجاد کرده است و درجاهایی از دنیا درآمد کلی مردم بر پایه این صنعت است و سهم زنان در این بازار ناچیز است.
در حوزه شیلات نیز ماهیهایی که زنان صید می کنند در بازارهای محلی بفروش رسیده و به عنوان محصولاتی با ارزش اقتصادی پایین به مصرف خانگی جوامع محلی می رسد.
در این زنجیره ارزش زنان و مردان نقش های متفاوتی دارند و این بازار به شدت تحت تاثیر روابط قدرت و جنستی است. زنانی که در این حوزه مشغول به فعالیت هستند طبقه ای فرودست محسوب شده و نقشی در کنترل بازار و قیمت گذاری ندارند.
در برخی از کشورها از آفریقای غربی (یعنی غنا، نیجر، بنین و گامبیا …)
زنان به طور سنتی کم درآمد هستند، حمل ماهی، کمک به تخلیه قایق ها، کردن زنبیلها و تبدیل ضایعات ماهی به محصولات مفید از جمله اموری است که زنان به آن اشتغال دارند.
این زنان در مقایسه با مردان هم درآمد تاچیزی دارند و دسترسی شان به فناوری، ادوات پیشرفته صید، سیستم حمل و نقل ماهی و همچنین دسترسی به بازارهای بزرگ و از این قبیل محدود است.
از طرفی چون اسکلهای ماهیگیری مکانی مردانه تلقی می شود زنان نمی توانند به جز ساعاتی مشخص در آن کار کنند و تحت فشارهای فرهنگی و اجتماعی به فرصت های شغلی محدودی در بازار دسترسی داشته و معمولا محدود به مکانهایی که نزدیک به خانه هستند.
سیستم و ساختار فرهنگی مردانه در این صنعت هنوز فرصت نقش آفرینی موثر در طول زنجیره تأمین به زنان نداده، مثلا زنان به بازارهای بزرگتر دسترسی ندارند، در حالی که مردان به بازار ملی یا جهانی دسترسی دارند.
البته بازار محلی بازاری ناپایدار است و گاه وضعیت بگونه ای است که ممکن است زنان بویژه زنان سرپرست با فروش ماهی نتوانند خانواده را اداره کرده و ممکن است حتی همه سرمایه شان نیز از دست بدهند
حوزه شیلات فقط محدود به ماهیگیری نیست، امروزه بخش مهمی از غذاهای دریایی در مزارع آبزی پروری بدست می آید، دربعضی از کشورها زنان نقش ویژه ای در آبزی پروری ایفا کرده و در تقسیم کار ایجاد شده تغذیه ماهی ها بر عهده زنان است.(در کشور ما زنان در این نوع مشاغل چندان سهمی ندارند)
در برخی از روستاهای ساحلی مناطقی از جهان پرورش ماهی های حوضچه ای و زینتی، صدف، میگو و برخی دیگر از آبزیان در مقیاس خانگی رواج داشته و مدیریت آن بر عهده زنان است.
ایجاد این مشاغل موجب کاهش شکاف جنسیتی درحوزه شیلات و آبزی پروری شده و درآمد زنان را بهبود بخشیده است. مدیریت کسب و کار خانگی آبزی پروری موجب شده که نابرابری و استثمارگری کار دستمزدی تا حدود زیادی رفع شده و همچنین زنان از فشارهای فرهنگی و اجتماعی موجود دراین حرفه ها نیز آسوده شوند.
البته پژوهش های فائو نیز نشان میدهد که آبزی پروری در مقیاسهای خرد و خانگی بیش از ماهیگیری در سواحل و اسکله ها برای زنان رضایت بخش است و درآمدآن نیز بیشتر و پایدارتراست.
بطورکلی آبزی پروری و شیلات فصلی است و تحت تاثیر متغیرهایی چون وضعیت آب و هوا قرار دارد. از این رو اغلب خانواده ها درآمد مکملی صنایع دستی نیز در کنار آن دارند.
آبزی پروری در شرایطی که ذخایر دریاها به علت های مختلفی همچون گرمایش زمین ، برداشت بی رویه و ناپایدار و تاثیر مخرب جنگها و آلودگی های مختلف در معرض خطر بوده و با کاهش جدی مواجه است یکی از بهترین گزینه های سازگاری با تغییر اقلیم است.
@RuralWomenIssues